آهسته آهسته به درون تنهایی بزرگی می روی
دخمه ای بزرگ ،سقفی کوتاه،پنجره ای گل اندود ...
و تو آنجا آرام دراز میکشی بر سنگی که چون تخت غسالخانه آرام و متین در آغوشت کشد
هیچ هیچ هیچ هی...چ..
+ نوشته شده در ۱۴۰۱/۰۳/۲۹ ساعت 12:42 توسط wanderer
|